پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۳۴ ب.ظ
جشن نبودنت
دوباره نَبودَنَت را جَشن میگیرَم
باصدایی لَرزان و دَستانی ناتوان
و با پاهایی که تواناییه سفر کردن به کُره اورانوس را دارد!
و با بُغضی سَنگین که هر لَحضِه کوتاهترَم میکُنَد
و با دریچه ای بسته به هِزاران قُفل که تنها با کلید تو باز میشود!
و با چشمانی بازتر از پیش که به دنبالت میگردد
+فکر کنم سال 85
- ۹۰/۱۰/۱۵