وقتی خدا رو دوست دارم
تو یه وسیله نقلیه عمومی " بِه خودَم اِجازِه نِشَستَنُ نِمیدَم ، وقتی بِبینَم یِه بُزرگتر یا خسته تر وایستاده "
- ۰ نظر
- ۱۵ بهمن ۹۰ ، ۱۴:۲۰
وقتی خدا رو دوست دارم
تو یه وسیله نقلیه عمومی " بِه خودَم اِجازِه نِشَستَنُ نِمیدَم ، وقتی بِبینَم یِه بُزرگتر یا خسته تر وایستاده "
وقتی خدا رو دوست دارم
ناراحتی ها" بَرای خودَمَم زیادیه،لازم نیست بَقیه بدونَن"
وقتی خدا رو دوست دارم
تو کارها "رِضایَتِ خُدا از رِضایَتِ دیگران مُهم تَرِـه "
وقتی خدا رو دوست دارم
بِه خودَم اِجازه بی اِحترامی به بقیه رو نِمیدم ، "چون نِمیخوام کسی بِهم بی اِحترامی کُنه"
وقتی خدا رو دوست دارم
همیشه تو رابطِه ها " کمالِ اِحتیاط رو رَعایت میکُنَم "وقتی خدا رو دوست دارم
همین که دیدم یکی دستش پُرِه و وسایلاش سَنــگــیـن ـِه
" میرَم میگم بذارید کُمَکِتون کنم"وقتی خدا رو دوست دارم
تو خیابون که راه میرم " سعی میکنم مُزاحم راه رفتن بقیه نشم "وقتی خدا رو دوست دارم
نسبت به بقیه"فکر خوب میکنم مَگه اینکه خَلافش ثابت شه"وقتی خدا رو دوست دارم
صبح زود که میخوام برم سر کار "موتورم رو تا سر کوچه هُل میدم، یـِ وقت کسی از صِداش بیدار نشه "